اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۴

ولی با فکر اینکه سوهو رو بازداشت کردن و هرلحظه ممکنه به تهیونگ تهمت بزنه، منو ازار میداد....وایسا ببینم! الان بهترین موقع س که ازش بپرسم!!!

نگاهی به تهیونگ کردم. نگاهش خونسرد بود. مگه همین الان عصبی نبود!؟

اروم گفتم: اقای کیم؟

نگاهم کرد: اقای کیم!!!؟؟؟ از کی تا حالا انقدر رسمی باهام صحبت میکنی!؟

لرزیدم: ببخشید کیم تهیونگـ....

هوفی کشید و زمزمه کرد: بعدا بهش میفهمونم که باید چی صدام کنه.

بعد بلند گفت: چیه حرفتو بگو

سوالی نگاهش کردم و گفتم: شغلت چیه؟

اولش تعجب کرد: چرا اینو میپرسی؟

اخه...پرونده ای ک دستم اومده درباره ی یک مافیاس...

انگار با حرفم رنگش عین گچ سفید شد...ولی انگار ک میخواست جلوی خودشو بگیره سریع به حالت اولش برگشت: خب این چه ربطی به من داره!؟

با لکنت گفتم: راستش...جزئیات شبیه به تو بـو...

یهو دستش گذاست جلوی دهنم: هیسس ساکت شو! چطور جرئت میکنی به من شک کنی!؟ فکر کردی من مافیام!؟؟؟

دستش رو از روی لبام برداشت: من نیستم...!

اروم گفتم: خب شغل تو چیه؟

هوفی کشیدم: چرا میخوای بدونی؟

تخس گفتم: شغل شوهرمو ندونم چیه؟؟؟!!!

تهیونگ تعجب کرد... شوهرم!؟ اره شوهرم!

تهیونگ پوزخند زد:من شوهر واقعیه تو نیستم...! فراموش کردی یه چیزی رو انگار! قرار شد توی زندگیم دخالت نکنی دیگه!! اصن انگار یادت نیس که ازدواج ما اجـــبــــاریـــی بـــودههه!!!!


با ناراحتی گفتم: پس بزارم زمین...
تهیونگ: نمیخوام!
داد زدم: من زنت نیستم دیگه!!! پس هیچ مسئولیتی در قبال من نداری!!! اصن چرا منو زدی!؟ مگه برات مهم بود من پیش یه مرد دیگه یه شب رو گذرونده باشم!؟؟

تهیونگ عصبی شد: مگه گذروندی؟؟؟ کاری کردیت!؟ هاااننن؟؟؟؟؟


چشماش قرمز بود...انگار نمیتونستم دیگه زیر نگاهش دووم بیارم: نه!! بخدا هیچکاری نکردیم!! منو ببخش!!!

اشکام ناخوداگاه سرازیر شد...چی داری توی چشمات پسر!؟؟ هیپنوتیزمم کردی لعنتی!!!

به یه صندلی رسیدیم. تهیونگ من رو روی صندلی گذاشت. خواستم ازش دور شد که یهو دستش رو اورد و دورم حلقه کرد و منو دوباره به خودش نزدیک کرد.

با دستش اشکامو پاک کرد و لبخند زد: دیگه گریه نکن، باشه؟

بغضم دوباره ترکید... اینبار ناخوداگاه پریدم بقل تهیونگ و سرم رو به سینه ش فشار دادم و اشک ریختم.

تهیونگ هم منو محکم تر توی بقلش فشار داد و ارومم کرد...

نمیدونم...هرلحظه از رفتار تهیونگ با خودم گیج تر میشم....امیدوارم که دوستم داشته باشه! 🥲♥
دیدگاه ها (۱۰)

دیشب اینو کشیدم...نمیدونم کیه و چیه 😂یه شخصیت جدید خلق کردم😂...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۵

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۳

اسلاید اول: تقدیم به آی خوشگلم و اکانه قشنگمم🥹❤💜💙اسلاید دوم:...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۴

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط